سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادگیری

تقریبا یک ماه پیش استارت اولین مطالعه خود را زدم و بعد از کلی جست و جو و نوشت لیست اهداف مطالعه و برنامه ریزی با یک موضوع جالب برخورد کردم که عنوان آن یادگیری بود.

برای خیلی از ما ها یادگیری یک چیز ساده و پیش پا افتاده است همانگونه که قبل از این برای من بود و هیچ وقت فکر نمیکردم که یادگیری تا این حد گسترده و در زندگی روز مره ما تاثیر گذار است . اگر بخواهیم یک تعریف کلی از یادگیری داشته باشیم باید بگویم: «به دریافت اطلاعات جدید و ایجاد ارتباط آن به داده های قبلی یا دریافت اطلاعات قبلی به صورت یکپارچه که باعث تغییر رفتار در ما میشود را یادگیری می گویند.» حال این تعریف نمی تواند کلی باشد و افراد مختلف بسته با شرایط و نیازشان تعاریف دیگری از یادگیری دارند.

در یادگیری باید یادمان باشد که چندین قاعده را  در نظر بگیریم  یکی از مهم ترین آن ها کند کردن روند یاد گیری است. کند کردن نه به معنای خیلی آرام خواندن بلکه باید از روش هایی استفاده کنیم که اثری از شتاب زدگی در آن یافت نشود. نکته ای که اینجا باید به آن اشاره کنم تند خوانی روش مناسبی برای یادگیری نیست و در این باره در مقاله ای جدا به تفسیر توضیح خواهم داد.

روش های کند کردن یادگیری:

  1. یادادشت برداری
  2. تکرار و مرور یادگرفته ها
  3. حل مسئله و تمرین
  4. پیدا کردن مثال
  5. توضیح و ارائه به دیگران

چرا یادادشت برداری؟

یادادشت برداری نه تنها به ما کمک میکند که ذهنمان را از پراکندگی و درگیری فکر به موضوع مورد مطالعه بکشانیم بلکه کمک میکند تا چکیده ای از مطالب یاد گرفته از کتاب ‌‌، سخنرانی ، گفته های استاد یا هر چیز دیگر داشته باشیم و بعد ها به آن استناد کنیم.

تکرار و مرور یادگرفته ها

اگر تکرار مرور نباشد مطالب از ذهن ما فرار کرده و عمل یادگیری صورت نمی گیرد  و برای نهادینه کردن باید رجوع کنیم به مطالب یادادشت شده و مروری داشته باشیم

حل مسئله و تمرین

شاید به نظرتان این یک پیشنهاد وقت گیر باشد که از همان دوران مدرسه از آن فراری بوده اید. ولی اگر تمرین نباشد و با مسائل دست و پنجه نرم نکنید نمی توانید یاد بگیرید. مغز ما در مواجهه شدن با چالش ها و سوال ها یاد می گیرد.

پیدا کردن مثال

 باید یادگرفته های جدید را به موضوعات ، مطالب و خاطرات گذشته مرتبط کرد و با پیدا کردن مثال هایی در اعماق ذهنمان موضوعات جدید را به تجربیات گذشته وصل کنیم. در غیر این صورت احتمال فراموشی بالا می رود.

توضیح و ارائه به دیگران

با صحبت کردن در مورد آموخته های خود با دیگران یا تلاش برای یاد دادن آن ها به دوستان و خانواده می توانید درصد یادگیری را بالا ببرید و اگر چنین امکانی را ندارید به صورت وبلاگ ، پیج اینستاگرام ، کانال تلگرامی و ... به دیگران یاد دهید

تا اینجا در مورد روش های کند کردن یادگیری صحبت کردیم و حالا نوبت تقسیم بندی انواع روش های یادگیری است:

بدترین شکل یادگیری: یادگیری قطعه قطعه

در اصل این نمی تواند یادگیری باشد و باید بگویم که این یک روش زباله گردی اطلاعات است . ماها با دریافت اطلاعات ریز و غیر مرتبط در طول روز و انبار کردن آن در گوشه ذهن و یا ذخیره آن در گوشی های همراه و تبلت هایمان تبدیل به جمع کننده زباله های اطلاعاتیی شدیم.

متاسفانه این یک واقعیت است و ما با گشتن در سایت ها ، پیج های اینستاگرام ، فیسبوک ، تلگراتم و... فقط اطلاعات تیکه تیکه ای جمع میکنیم که به دردمان هم نمیخورد . فقط از آن ها به صورت مقطعی در گفتگو ها و پست های اینستاگرام استفاده میکنیم.

این کار مثل این است که یک پازل 1000 قطعه داریم و به جای اینکه قطعات را به هم وصل کنیم هر بار یک تکه را بر داریم بگوییم وااااای چه قشنگ است و دوباره سر جایش بگذاریم و این کار هر روزمان باشد بدون اینکه آن پازل را بچینیم.

یادگیری کریستالی

این نوع یادگیری در اصل باید بگویم تنها نوع واقعی یادگیری است به چیدن پازل میپردازد. تیکه های به هم ریخته اطلاعات وقتی به دردمان می خورد که آن ها را در کنار هم بچینیم و با هم مرتبط کنیم. اگر دنیای یادگیری را به یک پازل تشبیه کنیم باید رفتار یک نفر را داشته باشیم که در حال درست کردن پازل است.

با در کنار قرار دادن تیکه های مرتبط پازل و کنار گذاشتن و نادیده گرفتن قطعات غیر مرتبط شروع به چیدن پازل میکنیم. برای مثال اگر ما با یک جمله در اینستاگرام رو به رو شده ایم ، جمله قشنگی است ، به جای اینکه ان جمله را در کنار جملات دیگر قرار دهیم و انبارش کنیم بگردیم و ببینیم چه کسی آن را گفته بعد یافتن نویسنده ببینیم چرا نویسنده این جمله را گفته و با خواندن کتاب های ان نویسنده (یک یا چند کتاب) ذهنیت نویسنده را بفهمیم و بعد ها اگر به یک فیلم بر خوردیم و با آن نوشته همسو بود آن را نگاه کنیم و تحلیلی از ان داشته باشیمو همین طور قطعات را کنار هم بگذاریم تا یک پازل تکمیل شود .

میتوان به شکل بهتری این را تعریف کرد . اگر آن جمله را نطفه در نظر بگیریم و این نطفه مثل یک نخ در مایع قندی شناور باشد به آرامی تیکه های کریستال (که همان مطالب مرتبط است) به ان نخ یا نطفه چسبیده و یک شکل کریستالی قشنگ را شکل میدهند .